زنگ آماده باش به صدا در اومد همه سربازان جمع شدند. انگار اتفاقی افتاده و قراره ازش خبر بدن. هیچ موقع برا کارای عادی آماده باش نمیدادن! حتما اتفاق مهمی افتاده!
اینا حرفایی بود که سربازا به همدیگه میگفتن. لحظاتی بعد فرمانده پشت تریبون قرار میگیره و از سربازاش میخواد تا دیر نشده به فکر چاره باشن و با فکر درست و سنجیده جلوی شکست رو بگیرن.
از اونا میخواد هر کسی پیشنهادی داره بیان کنه. هر کس یه نظری میده، ولی هیچ کدوم پذیرفته نمیشه، تا اینکه یکی از اونا نقشه بهتری میکشه و فرمانده به خاطر تیزهوشی و تجربه خوبش ازش تقدیر کرده براش تشویقی مینویسه و انجام ماموریت مهم رو بهش محول میکنه.
اما خبرمهم: نارل شدن آیه ای از قرآنه که با توصیه به توبه و ترک گناهان و لغزشها، لرزه براندام لشگریان شیطان میاندازه: وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ .....؛ و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مىافتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىکنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمىورزند. (سوره آل عمران، آیه 135)
فرمانده: شیطان؛ رییس شیطان ها که دنبال چاره میگرده.
نقشه: یکی از اونا میگه: من با دعوت آدما از این گناه به اون گناه، اثر آیه رو از بین میبرم .اما این بهترین راه چاره نیست و پذیرفته نمیشه؛ اون یکی پیشنهاد دیگه ای میده، و باز ردّ میشه.
وسواس خنّاس با تجربه ترین سرباز میگه: بهترین راهش اینه که فرزندان آدم رو با وعده ها و آرزوهای طولانی به گناه آلوده کنیم (به اونا تلقین کنیم وقت برا توبه زیاده)، وقتی گناه کردن کاری کنیم به یاد خدا نباشن و با فراموش کردنش به فکر جبران اشتباهات نبوده و از باگشت به سوی خدا غافل بشن.
تشویقی: شیطان به خاطر راه حل خوب ازش تشکر میکنه و این ماموریت مهم رو تا دنیا هست بهش میسپاره.(به نقل ازوسائل الشیعه،ج11،ص353، باب85، ح7).
دوستان آیا وقت اون نیست مایی که غرق لذّت های دنیا و زرق و برق اون شدیم و در گناهان غوطه وریم، به فکر چاره باشیم و از بهترین فرصت فراهم شده در ماه میهمونی خدا، که سفره الهی پهنه استفاده کنیم؟!
آیا مطمئن هستیم فرصت جبران رو در آینده پیدا میکنیم؟!
پس بیایید تا دیر نشده به دنبال جبران باشیم.